کد مطلب:312363 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:272

روایت اول
قال علی بن الحسین (ع): كنت مع ابی فی اللیلة التی قتل فی صبیحتها فقال لاصحابه: هذا اللیل فاتخذوه جنة فان القوم انما یریدوننی و لو قتلونی لم یلتفتوا الیكم و انتم فی حل و سعة. فقالوا: و الله لا یكون هذا ابدا فقال: انكم تقتلون غدا كلكم و لا یفلت منكم رجل. قالوا: الحمدلله الذی شرفنا بالقتل معك.

ثم دعا فقال لهم: ارفعوا رؤسكم و انظروا، فجعلوا ینظرون الی مواضعهم و منازلهم من الجنة و هو یقول لهم: هذا منزلك یا فلان فكان الرجل یستقبل الرماح و السیوف بصدره و وجهه لیصل الی منزلته من الجنة [1] .

امام سجاد (ع) فرمود: در شبی كه فردای آن پدرم كشته شد با او بودم. او به یارانش فرمود: اكنون شب است، پس آن را سپر خود گیرید. این قوم مرا می خواهند و اگر مرا بكشند به شما كاری ندارند. شما آزاد هستید. یاران گفتند: به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد شد. حضرت فرمود: فردا همه ی شما كشته می شوید و هیچ كس از شما نمی ماند. گفتند: سپاس خداوند را كه ما را به كشته شدن با تو شرافت بخشید. حضرت برای آنان دعا كرد و به آنان گفت: سرهاتان را بلند كنید و بنگرید. اصحاب



[ صفحه 232]



هم چنین كردند و منازل و جایگاه های خود را در بهشت دیدند. امام هر یك از آنان را نام می برد و می فرمود: این جایگاه توست. فردای آن شب یك یك اصحاب با سر و سینه به استقبال نیزه ها و شمشیرها می رفتند تا به جایگاه خود در بهشت برسند.

و نیز امام صادق (ع) در پاسخ كسی كه پرسید: چگونه اصحاب امام حسین (ع) این گونه مشتاقانه تن به مرگ می سپردند، فرمود:

انهم كشف لهم الغطاء حتی رأوا منازلهم من الجنة فكان الرجل منهم یقدم علی القتل لیبادر الی حوراء یعانقها و الی مكانه من الجنة [2] .

پرده برای آنان برداشته شده بود و آنان منازل بهشتی خود را می دیدند. هر مردی از آنان به سوی شهادت می شتافت تا به حوری ای بهشتی دست یابد و با او هماغوش شود و به جایگاه خود در بهشت برسد.

دو روایت بالا، گویای این نكته است كه انسان مؤمن با برخورداری از یقین و معرفت تردیدناپذیر به آینده ی خود، خویشتن را برای شكیب و پایداری در برابر مصائب و دشواری های آماده می كند و آن گاه كه عنایت های ویژه ی خداوند (بهشت، حورالعین،...) را به تماشا می نشیند، آتش شوق او تیزتر می شود و تن به هر بلا و آزمایشی هر چند سهمگین می سپارد، آن سان كه یاران حسین (ع) و برادر بی همتای او ابوالفضل (ع) با بهره مندی از یقین و آگاهی والا، زیباترین سطرهای كتاب صبوری را رقم زدند [3] .

این نكته نیز قابل دقت است كه یاوران ابا عبدالله (ع) تنها دل خوش به بهشت و حورالعین و... نیستند، بلكه آنان شیفته ی بهشت آفرین اند و نزد او (عند ملیك مقتدر) [4] .



[ صفحه 233]



از نعمت های ویژه بهره مندند؛ اما برخورداری از مواهب بی كران بهشتی نیز از دسترس آنان دور نیست. و نیز بهشت برای پای بوسی آنان مشتاق تر از آنان در رسیدن به بهشت است، آن گونه كه رسول خدا (ص) درباره ی سلمان فرمود: «ان الجنة لأعشق لسلمان من سلمان للجنة؛ بهشت به سلمان مشتاق تر است تا سلمان به بهشت.» [5] .


[1] بحارالانوار، ج 44، ص 298؛ عوالم العلوم، ج 17، ص 350؛ نفس المهموم، ص 231.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 297؛ علل الشرايع، ج 1، ص 218.

[3] پيرامون موضوع يقين و آثار آن در عملكرد مؤمن، در فصل «آيينه ي زيارات» به بررسي خواهيم پرداخت.

[4] علي (ع) فرمود: «العارف اذا خرج من الدنيا لم يجده السائق و الشهيد في القيامة و لا رضوان الجنة في الجنة و لا مالك النار في النار. قيل: و اين يقعد العارف؟ قال (ع) «في مقعد صدق عند مليك مقتدر» (قمر: 55)؛ وقتي عارف از دنيا برود، سائق و شهيد او را در قيامت، رضوان بهشت در بهشت و مالك دوزخ در دوزخ پيدا نمي كنند. پرسيدند: پس عارف كجا خواهد بود؟ فرمود: در مجلس صدق، نزد پادشاه مقتدر». بحرالمعارف، ص 4. ط 1، به نقل از فردوس العارفين.

[5] بحارالانوار، ج 22، ص 341.